سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستان تو دعای مرا رد نمیکند

مادربزرگ گفت: خدا بد نمیکند

مادربزرگ گفت که او چشمه ایست سرد

مارا برای آب مردد نمیکند

روی نگاه هیچکسی خط نمیکشد

راه عبور هیچکسی سد نمیکند

او مرزهای بسته شدن را شکسته است

آیینه را به قاب مقید نمیکند

او با حضور خویش نفس میدهد به ما

کاری که هیچ غایب مفرد نمیکند

قلبش شکسته است ولی قهر با کسی

کز سوز دل به گریه بیفتد نمیکند

                              حبیب الله بخشوده




تاریخ : چهارشنبه 88/5/28 | 12:19 صبح | نویسنده : ستاره | نظرات ()

حاصل زندگیم دو تا دختر گله که قد یه دنیا دوسشون دارم. بیشتر سعی و تلاشم برای خوشبختی اوناست. گاهی میشینم باهاشون صحبت میکنم و از وضعیت جامعه و روزگار و سخیای زندگی براشون میگم. از زیبایی و در عین حال فریبندگی دنیا براشون میگم. از دوست بودن و خوب بودن و پشت هم بودن براشون میگم و از خدا براشون سلامتی و موفقیت میخوام همین!

سارا به شعر و نقاشی علاقه داره و مباحث مربوط به فضا و ستارگان رو پیگیری میکنه و دوست داره یه روز فضانورد بشه. ثنا فعلا بازیگوشی میکنه و در عین حال رگه های روانشناس شدن رو نشون میده.عاشق عروسکاشه و همه چیز کامپیوترو زیرو رو میکنه. وای از شکمش که بیوقت میخوره. گاهی نیمه شب بیدار میشم میبینم صندلی رو گذاشته جلوی یخچالو داره میوه برمیداره میخوره. وابستگی زیادی به خودم داره که روش کار کردم کمتر شده. خیلی با احساسه مثله سارا. کلا دختران من بااحساسند. گاهی دوتایی میان من و پدرشونو غرق بوس میکنند.

میدونم که به خواست خدا و کمک من و پدرشون و تلاش خودشون موفق و خوشبخت میشن. دخترای من حاصل زندگی من




تاریخ : جمعه 88/5/2 | 1:48 عصر | نویسنده : ستاره | نظرات ()

تصور دنیایی که در آن همه از آینده خبرداشته باشند هم جالب و هم کسل کننده است.

مثال برای جنبه جالب آن: آنگاه از بچگی میدانستیم زن چه کسی میشویم!! و عروسها میدانستند مادرشوهرشان کی میمیرد!! همه زنهای کنجکاو که گاهی از فضولی میمیرند خیالشان از مردن راحت میشد، چرا که میدانستند : درخانه همسایه چه خبر است! فلانی بیرون میره کجا میخواد بره و با کی قرار داره! فلانی تو مهمونی چی میخواد بپوشه! سرویس طلاشو از کی میگیره! ؛ همه زنها میدانستند که شوهرشان آیا یک زن دیگه میگیره یا نه!! دانشجوها میدانستند چه سوالاتی میاد!! مردم میدانستند چه کسی رای میاره و دیگر امکان تقلب نبود!! چاقها میدانستند که آیا آخرش لاغر میشند یا نه!! بیماران میدانستند چه زمانی خوب میشند!! اصفهانیها میدانستند چه زمانی میهمان میاد که فرار کنند!! و قمیها میدانستند اصفهانیها کی خونه هستند و فراری نیستند تا برند منزلشان!! وای فکرشو بکن بچه های گروه همه میدونستن بازخورد جسمانیشون چه نمره ای میگیرند و کی بهشون نمره ی 2 میده!! اونوقت میکشتنش!! همه از اینکه بقیه میخوان پشت سرشون چه غیبتی کنند خبردار بودن!! و . . . .

مثال برای جنبه کسل کننده و عذاب آور آن: روزهای تولد و غیرو میدونستی برات چی میگیرن! میدونستی عزیزانت کی میمیرند! میدونستی کی قراره کور و کچل و چلاق بشی! میدونستی همه تلاشهات برای آب کردن این چربیای اضافه بیفایدست! برای دیراومدنها و بدقولیهات هیچ بهانه ای نمیتونستی بتراشی! دروغهات رو میشد! میدونستی کی زلزله و سیل میاد! چه بد میشد اگه میدونستی چقدر باید تلاش کنی پول دربیاری و بعد بدونی دزده کی میاد ببردشون! نمیتونستی شوهرتو بپیچونی! میدونستی آخر همه فیلمها چی میشه از جمله جومونگ! از اول معلوم بود که تو مسابقات کی برنده میشه! و .....

با این اوصاف بنظر شما خوب بود ازآینده خبر داشته باشیم؟؟!!




تاریخ : پنج شنبه 88/4/11 | 6:37 عصر | نویسنده : ستاره | نظرات ()

« تقدیم به همه کسانی که

معنای زندگی را میشناسند و میدانند

روح زندگی عشق است و زندگی بی عشق

بی روحترین زندگی است و بی روح زندگی نیست.»

گفتگو با خدا

خواب دیدم که با خدا گفتگویی داشتم. از او پرسیدم: چه چیز بیش از همه تورا درمورد انسان متعجب میکند؟

خدا پاسخ داد: اینکه آنان از بودن در دوران کودکی ملول شده و عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را میخورند. اینکه سلامتشان را صرف بدست آوردن پول میکنند و پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند. اینکه با نگرانی نسبت به آینده زمان حالشان فراموششان میشود آنچنان که دیگر نه در حال زندگی میکنند نه در آینده. اینکه چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.

پرسیدم بعنوان خالق انسانها میخواهی چه درسهایی از زندگی یاد بگیرند؟ خدا با لبخند پاسخ داد: یاد بگیرند که نمیتوان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد اما میتوان محبوب دیگران شد؛ یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند؛ یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد؛ یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه میتوانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم و سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد؛ با بخشیدن بخشش را یاد بگیرند؛ بدانند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند و نشان دهند؛ یاید بگیرند که میشود دونفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند؛ یاد بگیرند که همیشه لازم نیست دیگران آنها را ببخشند، خودشان هم باید خود را ببخشند؛ و

یاد بگیرند که من اینجا هستم همیشه...




موضوعات مرتبط: گفتگو با خدا، دوست داشتن، عشق

تاریخ : شنبه 88/3/9 | 11:56 عصر | نویسنده : ستاره | نظرات ()

شعر ارکستر پر هیجانی است که آواز طبیعت بشر و حوادث را به  هم آمیخته است   (هوگو)
آنچه را خود ایجاد می کنیم می توانیم تغییر دهیم . (شاد هملستتر )
از دیگران تقلید نکن خود را بشناس و آنچه هستی باش بدان در دنیا کسی مثل تو نیست.( دیل گارنگی )
برای ایمان داشتن باید حصار پیش داوری ها را برچید. (پائلو کوئیلو )
برای آن کس که ایمان دارد نا ممکن وجود ندارد. (آنتونی رابینز )
بزرگترین اختلاف انسان و حیوان فهم وفکر نیست بلکه اراده واختیار اوست. (روسو )
به توانایی خویش ایمان داشتن نیمی از کامیابی است. (روسو )
به خویشتن اعتماد کن آنگاه راه زندگی را خو اهی یافت. (گوته )
پرسش های ما افکاار ما را می سازند .( رابینز )
تاچیزی را نپذیریم نمی توانیم تعغیرش دهیم .( کارل یونگ )
تائید وپذیرش خویشتن در زمان حال کلید دگرگونی هاست.( لوئیز هی )
ذهن خودرا از نتوانستن ها خالی کنید.( سا موئل جانسون )
شکست باید انرژی خفته ما را بیدار کند. (رومن رولان )
غیر ممکن کلمه ای است که فقط در فرهنگ لغات انسان های احمق یافت میشود.( ناپلئون)

 




تاریخ : شنبه 87/1/3 | 11:53 عصر | نویسنده : ستاره | نظرات ()
<      1   2      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز